کپی رایتینگ چیست؟
?کپی رایتینگ چیست؟
کپی رایتینگ یعنی نوشتن مطالب تبلیغاتی «متقاعد کننده» که مخاطبان را تشویق میکند تا اقدام مدنظر شما را انجام دهند (مانند خرید کردن، کلیک کردن بر روی یک لینک، تعیین وقت از یک مشاور، مطالعه بیشتر مطالب سایت، ثبتنام برای دریافت اطلاعات تکمیلی و…).
این مطالب تبلیغاتی میتواند تبلیغات نوشتاری باشد که به صورت چاپی یا آنلاین منتشر می شود و یا مطالبی که به صورت تصویری یا صوتی ارائه می شوند.مثل سناریوهایی که برای آگهیهای تبلیغاتی استفاده میشوند و یا متونی که میبایست در یک تبلیغ صوتی توسط گوینده خوانده شوند.
?کپی رایتر (Copywriter) کیست؟
“کپی رایتر” فروشندهای است که پشت ماشین تایپ مینشیند و با کلماتش روی مخاطبان تاثیر میگذارد و آنها را به سمتی میبرد که اقدام موردنظر او را انجام دهند. این اقدام میتواند خرید، عضویت، گذاشتن کامنت و هر اقدام دیگر باشد.
وظیفه اصلی کپیرایتر در سازمانها خلق تگلاین ، خلق شعار برای رسانهها و کمپینهای تبلیغاتی، نوشتن سناریوی تبلیغاتی و رادیویی، نوشتن متن تبلیغاتی انواع رسانه (مانند بروشور، کاتولوگ و…) و نامگذاری برند است.
?مهمترین مهارتهای کپی رایتر
فهرست مهمترین مهارتهایی که یک کپی رایتر خوب باید در آنها تبحر پیدا کند، عبارت است از:
مخاطب خود را بشناسید:
هر نوشته “کپی رایتینگ” برای موثر بودن نیاز به یک تصویر شفاف و دقیق از مخاطب، ذهنیات، سلیقهها و نیازهای او دارد، این همان چیزی است که در بازاریابی به آن پرسونا (Persona) گفته میشود. شناخت پرسونا باعث میشود کپیرایتر با ارائه راهکاری متناسب با نیاز و دغدغه مشتری، ارتباط درستی با او برقرار کند و او را با خود همراه کند.
تحقیقات مفصلی انجام دهید:
یک “کپی رایتر” خوب لازم است در حوزههای مختلفی تحقیق کند و در مورد آنها از آگاهی بالایی برخوردار باشد. او علاوه بر درک از ذهنیات مخاطب باید به مشخصات محصول و یا خدمتی که در مورد آن مینویسد نیز کاملا مسلط باشد. همچنین وضعیت رقبا و نقاط قوت و ضعف آنها را کاملا شناسایی نماید. این موارد فقط نمونههای کوچکی از حوزههای مختلف برای تحقیق هستند.
۳ اصل مهم در فروش را رعایت کنید:
۱. انسانها دوست دارند “خرید” کنند نه اینکه چیزی به آنها “فروخته” شود. وقتی کسی “خرید” میکند، حس میکند که “اختیار” دارد در حالی که وقتی که چیزی به او “فروخته” میشود این حس در او به وجود میآید که “مجبور” به کاری شده است.
۲. برخلاف آنچه شاید تصور کنید، انسانها با “احساس” خود خرید میکنند و نه با “منطق” خود. تحریک احساسات مثبت و منفی و ارتباط برقرار کردن با “ناخودآگاه” افراد نقش مهمی در فروش یک ایده، محصول یا خدمت ایفا میکند.
۳. انسانها بعد از “خرید” باید شواهدی از “حس” خوب خود را با منطق خود درباره چیزی که خریدهاند، توجیه کنند. این موضوع به آنها این اطمینان را میدهد که میتوانند به حرفهای این “فروشنده” اعتماد کنند (به طور مثال وقتی شرکت اپل شعار “سبک” بودن برای یک لپتاپ را در متن خود برجسته میکند، قطعا باید مطمئن شود که پس از خرید محصول مخاطب شما هم به همین نتیجه میرسد که این محصول واقعا در میان رقبا “سبک” است؛ چرا که در غیر این صورت مخاطب به تدریج “اعتماد” خود را به شعارهای تبلیغاتی آن از دست خواهد داد.
بیشتر در مورد مشکلی که محصول از مخاطب حل میکند صحبت کنید:
وقتی مخاطب خود را خوب بشناسید، بهتر است توضیحات و نوشتهها در مورد مزایا و منفعتهایی باشد که او با خرید محصول شما به دست میآورد. تفاوت و امکانات محصول شما نسبت به رقبا فقط زمانی اثر مثبت خواهد داشت که گره از مشکلات مخاطب شما باز کند.
بیان خود را با یک شعار و یا تیتر بزرگ و تحریککننده شروع کنید:
یک شعار اولیه و تیتر خوب توجه مخاطب را به شکل جدی جلب میکند و او را متقاعد میکند که مطلب اصلی را دنبال کند و به بقیه حرفهای شما گوش دهد.
از زبان ساده و شخصی استفاده کنید:
مخاطب شما اگر حس کند که مطلب و یا بیان شما فقط برای او است، راحتتر با شما همراه میشود. بیان صمیمانه یکی از عناصر مهم در برقراری ارتباط با مخاطب است.
?تفاوت کپی رایتینگ و بازاریابی محتوایی
بازاریابی محتوایی و کپی رایتینگ مخالف هم نیستند بلکه مختلفند. زمین بازی کارشناسان محتوا وسیع و گسترده است و در مقالات بلاگ آنها فرصت نوشتن بیش از ۱۰۰۰ کلمه را دارند اما زمین بازی کپیرایتر تنگ و محدود است و در قالب چند کلمه باید توجه مخاطب را به خود جلب کند و اقدام موردنظر را بگیرد.
مورد دیگر اینکه برخلاف کارشناس محتوا، اشتباهات کپیرایتر به دلیل هزینه بالای کمپینهای تبلیغاتی و اجاره کردن رسانههای مختلف، اغلب بسیار گران تمام میشود، مثل انحراف فرمان ماشین در سرعت بالا
?مراحل کپی رایتینگ اثربخش
برای اینکه بتوانید برای محصولات خود متنهای تبلیغاتی موثرتر بنویسید، مدل هفت مرحلهای زیر پیشنهاد میشود:
۱- شناخت محصول: در این مرحله باید یک بررسی همهجانبه از محصول خود داشته باشید. در این بخش باید تمام ویژگیهای محصول و فوایدی که برای مخاطبان دارد را لیست کنید و پیشنهاد منحصربهفرد فروش خود را ارائه دهید.
۲- شناخت رقبا: در این مرحله باید رقبای اصلیتان را لیست کنید و محصول و فعالیتهای بازاریابی و تبلیغاتی آنها را بررسی کنید. در این مرحله نقاط ضعف و قوت رقبا، کانسپت اصلی تبلیغات آنها بررسی میشود.
۳- شناخت مخاطبان: آگهی ما قرار است روی چه کسی اثر بگذارد؟ باید او را بهتر بشناسیم تا بتوانیم ارتباط ایجاد کنیم. در این مرحله به این نکته توجه داریم که همه دنیا مخاطب ما نیست و روی بخش اصلی مخاطبانمان تمرکز میکنیم.
۴- شناخت رسانه: رسانههای زیادی برای نشان دادن آگهی خود وجود دارد. از کدام یک از آنها استفاده کنیم و چرا؟ از رسانههای آفلاین استفاده کنیم یا دیجیتال؟ اینجا وقت تصمیمگیری است تا در رسانهای تبلیغ کنید که بیشترین بازگشت سرمایه را برای شما داشته باشد. قرار نیست در همه رسانهها حضور داشته باشیم و بودجه خود را دور بریزیم.
۵- استراتژی پیام: یعنی در تبلیغاتمان مشخص کنیم که چه بگوییم و آن را چگونه بگوییم؟ در اینجا مشخص میکنیم که میخواهیم چه پیامی برای مخاطب خود ارسال کنیم.
۶- نوشتن متن تبلیغاتی: حالا وقت “کپی نویسی” است. در این مرحله با توجه به اطلاعات مراحل قبل، خیلی ساده و به زبان آدمیزاد متن تبلیغاتی را مینویسیم تا برای پیام تبلیغ ما برای مخاطب قابل فهم باشد. البته سادهنویسی همواره به معنای تبلیغ مستقیم نیست و میتوان از متن و تصاویر خلاق در تبلیغ خود استفاده کنید.
۷- ارزیابی: در این مرحله با استفاده از روشهای مختلف مثل گروههای کانونی، نظرسنجی، پرسلاین، میزان فروش و … به ارزیابی اثربخشی تبلیغ خود میپردازیم.
دیدگاهتان را بنویسید