تئوری گشتالت چیست؟
?تئوری گشتالت چیست؟
تئوری «گشتالت» (Gestalt) یک نظریه روانشناسی است که چگونگی ادراک بصری توسط مغز انسان را توضیح میدهد. از آنجا که زمان ظهور این نظریه مصادف با دوران اوج هنر مدرن است، از همان ابتدا به حوزه طراحی وارد شده و تاکنون جایگاه مهمی در هنر داشته است. مفهوم گشتالت به زبان ساده یعنی ذهن انسان برای درک پدیدهها آنها را به صورت یک کل دریافت میکند. به بیان دیگر، با استناد به اصول تئوری گشتالت، ذهن در نگاه نخست به جای درک جزء به جزء یک تصویر در صدد است که یک کلیت از آن ارائه دهد.
مقدار اطلاعاتی که ذهن بشر میتواند پیگیری کند محدود است و در نتیجه زمانی که مقدار اطلاعات بصری زیاد و پیچیده میشود، ذهن به صورت خودکار آنها را ساده میکند و در این راستا اصول گشتالت را به کار میگیرد. با استناد به این اصول، اگرچه هر یک از اجزای یک مجموعه بصری میتوانند معنای واحدی داشته باشند، اما همگی بخشی از یک کل هستند که ذهن در ابتدا آن را درک میکند. این کل مجموعهای از اجزا است که بدانها معنای کامل میبخشد.
?اصول مرتبط با تئوری
اصل مشابهت (Similarity principle)
اصل مجاورت (Proximity principle)
اصل تداوم یا پیوستگی (Continuity principle)
اصل تکمیل، یکپارچگی یا بستار (Closure principle)
اصل شکل و زمینه (Figure-Ground principle)
اصل سرنوشت مشترک (Common Fate principle)
اصل فراپوشانندگی (Inclusiveness principle)
اصل تقارن (Symmetry principle)
اصل موازات (Parallelism principle)
اصل منطقه مشترک (Common Region principle)
اصل عنصر متصل (Element connectedness principle)
?در ادامه با تعاریف اصول تئوری گشتالت آشنا خواهیم شد
اصل مشابهت:ذهن بشر اجزایی را که دارای خصوصیات مشابه هستند، به صورت یک مجموعه واحد میبیند. سه عامل عمده تشابه، اندازه، رنگ و شکل هستند. لازم به ذکر است که، در میان این سه عامل اندازه نسبت به دو مورد دیگر از گشتالت قویتری برخوردار است. در تصویر زیر هر سه عامل این اصل را میتوان مشاهده کرد.
اصل مجاورت: اجزایی که به هم نزدیکتر هستند به عنوان یک مجموعه واحد دیده میشوند. این نزدیکی یا مجاورت میتواند به معنی نزدیک بودن لبههای عناصر به یکدیگر، مماس شدن و یا روی هم افتادن آنها باشد. بدیهی است که قدرتمندترین رابطه مجاورت زمانی است که اشکال همپوشانی داشته باشند.
اصل پیوستگی: بر اساس این اصل چشم بین عناصری که در یک مسیر (یک خط، یک منحنی) هستند ارتباط برقرار میکند. این ارتباط تا زمانی تداوم مییابد که چیزی این منحنی ذهنی را برهم بزند.اصل بستار: بر اساس این اصل، زمانی که قسمتی از یک شکل یا طرح جا افتاده و یا حذف شده باشد، چشم آن را تکمیل میکند و به صورت یک شکل کامل میبیند.
شاید بتوان گفت که این اصل از تئوری گشتالت از کمالگرایی انسان سرچشمه میگیرد. در اینجا بهتر است به مفهوم «پراگنانس» (pragnanz) نیز اشاره شود. پراگنانس را میتوان اینطور توضیح داد که، انسانها ذاتا در صدد کامل کردن تجربه های ناقص و تکه تکه از محیط پیرامون خود هستند. بنابراین هنگامی که تصویری را به صورت چند پاره مشاهده میکنند آن را به صورت کامل درک میکنند.
اصل شکل و زمینه: اصل شکل و زمینه میگوید ذهن بشر ذاتا تمایل دارد به بخشی از تصویر به عنوان شکل (پیشزمینه) و به بخش دیگر به عنوان زمینه (پسزمینه) نگاه کند. شکل زیر یکی از مثالهای مشهور این اصل است.
نکته شایان توجه پیرامون این اصل از تئوری گشتالت آن است که زمینه همواره همان پسزمینه نیست. گاهی شکل و زمینه چنان در هم تنیده هستند که تشخیص آنها از یکدیگر چندان آسان نیست.از معروفترین نمونههای این حالت میتوان به نماد «یین و یانگ» (Yin en Yang) اشاره کرد.
اصل سرنوشت مشترک: این اصل بیشتر در تصاویر متحرک مطرح میشود. بدین معنی که عناصری که با هم در یک راستا حرکت میکنند از طرف مغز به عنوان یک کل واحد در نظر گرفته میشوند.
اصل فراپوشانندگی: این اصل بیانگر آن است که یک ساختار بصری در مجموع ممکن است از تعدادی گشتالت کوچکتر تشکیل شده باشد، اما گشتالت بزرگتر چون پراگنانس قویتری دارد آنها را تحتالشعاع قرار میدهد.
اصل تقارن: این اصل میگوید زمانی که دو عنصر با یکدیگر بر اساس یک محور تقارن داشته باشند، ذهن آنها را با هم مرتبط میسازد حتی اگر ارتباطی نداشته باشند.
اصل موازات: ذهن انسان عناصری که زاویه مشابه یا نزدیک بهم دارند را یک کل در نظر میگیرد.
اصل منطقه مشترک: بر اساس این اصل، عناصری که درون یک محدوده غالبا بسته گرد هم بیایند، به صورت جزئی از یک گروه درک میشوند.
اصل عنصر متصل: بر اساس اصل عنصر متصل، ذهن انسان عناصری را که به هم اتصال داشته باشند به صورت یک کل در نظر میگیرد.
دیدگاهتان را بنویسید